تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
تحلیل تکنیکال چیست؟
با استفاده از تحلیل تکنیکال می توانیم آینده سهم را بررسی کنیم. در تحلیل تکنیکال تکنیک و روشهای زیادی برای پیش بینی قیمت وجود دارد که بیشتر بر اساس قیمت و حجم معاملات برنامه ریزی شده اند.
پس به عبارت دیگر می توانیم بگوییم که تحلیل تکنیکال یک روش معامله گری یا استراتژی معاملاتی نیز می باشد ، یعنی ما بر اساس یک سری قواعد و اصول معامله می کنیم که توسط تحلیل تکنیکال معرفی شده اند.
بهترین روشهای یادگیری تحلیل تکنیکال چیست؟
بیشتر تحلیلگران تکنیکال از یک سری از ابزارها برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج در معاملات استفاده میکنند.
حرکات قیمت در نمودار میتواند نشاندهندهٔ یک نقطهٔ ورود برای یک فروشنده باشد اما معاملهگر به بررسی میانگینهای در حال تغییر در بازههای زمانی مختلف پرداخته تا بتواند احتمال این شکست قیمتی به سمت پایین را قبول کند.
اعتماد کردن به تحلیل تکنیکال درست یا غلط؟؟
آخرین باری که هواشناسی پیشبینی دقیقی ارائهداد را به خاطر دارید؟ احتمالا برخی از این پیشبینیها درست از آب درنیامده اند. حتی در بسیاری از موارد پیشبینی کردن کار بیهودهای به نظر میرسد چرا که بسیاری از آنها نتیجه اشتباهی را پیشبینی میکنند. با این حال چرا باز هم به پیشبینیهای هواشناسی نگاه می کنیم؟
پیشبینیها در کل خوب هستند، چراکه ما را برای اتفاقی که احتمال وقوع آنها وجود دارد، آماده میکنند. مثلا اگر هواشناسی هوا را بارانی پیشبینی کند ، ما برای اطمینان با خودمان چتر میبریم و اگر آفتابی پیشبینی کند، عینک آفتابی خود را میزنیم. میدانیم که احتمال دارد به وسایل همراهمان نیاز پیدا نکنیم اما به هر حال برای این اتفاقها خود را آماده کرده ایم.
تحلیل تکنیکال هم شباهت زیادی با پیشبینی هواشناسی دارد. تحلیلگران تکنیکال میدانند برای چه اتفاقی آماده شوند، اما این را نیز به خاطر دارند، که قیمتها همیشه موافق نظر آنها پیش نمی رود . بیایید برخی از دلایلی که پیشبینی هواشناسی به تحلیل تکنیکال شباهت دارد را بررسی کنیم:
۱. در پیشبینی هواشناسی دما و فشار اندازهگیری میشود و با استفاده از این اطلاعات تغییرات آب و هوایی مانند جبههها و مناطق کمفشار و پرفشار بررسی میشود. در تحلیل تکنیکال پارامترهای قیمت و حجم معاملات به عنوان ورودی استفاده میشوند تا درباره حرکات بازار که ترس و طمع، روندها، بازگشت روندها و غیره مطلع باشیم.
۲. با وجود دسترسی به انبوه دادهها در هواشناسی، هنوز از تجربه و درک شخصی در پیشبینی نهایی استفاده میشود. تحلیلگران تکنیکال نیز به همین صورت در بسیاری از موارد از تجربه خوداستفاده می کنند.
۳. پیشبینی دقیق هوا بستگی به دانش فردی از اطلاعات و آب و هوای محلی دارد. فرضا اگر شخص پیشبینی کننده از تگزاس به آلاسکا مهاجرت کند، برای اینکه با آب و هوای آلاسکا آشنا شود، کمی زمان نیاز خواهد داشت. همین شرایط در تحلیل تکنیکال نیز وجود دارد. کسانی که در بازار بورس نیویورک معامله میکنند، برای عادت به بازار کالا یا بازار ارزهای دیجیتال نیاز به زمان دارند. چراکه بازارهای بورس بزرگ با بازارهای بورس کوچک فرق می کنند.
۴. در اوایل دورانی که پیشبینی هواشناسی شکل گرفت، برخی از افراد سودجو سعی داشتند مردم را قانع کنند که میتوانند آب و هوا را کنترل کنند یا حداقل پیشبینیهای بسیار دقیقی از آب و هوا دارند که هرگز اشتباه نمی کنند. متاسفانه در زمینه تحلیل تکنیکال هم افرادی وجود دارند که بر بینقص بودن و درست بودن همیشگی تحلیلهای خود اصرار دارند.
۵. پیشبینیهای هواشناسی معمولا زمانی که شرایط تغییر نمیکند، درست از آب درمیآید. اگر آسمان سه روز گذشته آفتابی باشد و جبهه آبوهوایی بزرگی هم وارد نشود، احتمالا امروز هم آفتابی شود. تحلیلهای تکنیکال هم معمولا وقتی اخبار مهم و جدیدی یا رویداد خاصی اتفاق نیافتد، به درستی جواب میدهد. با وقوع تغییرات بزرگ امکان پیشبینی بهصورت دقیق هم در هواشناسی و هم در بازار مالی بسیار سخت میشود.
۶. پیشبینی هواشناسی و تحلیل تکنیکال معمولا در مقیاسهای متوسط کاربرد بهتری دارند. همانطور که پیشبینی هوا برای یک شهر بزرگ امکانپذیر است اما برای منطقهای از شهر بسیار سخت است. همین شرایط در تحلیل تکنیکال نیز وجود دارد بهصورتیکه پیشبینی ثانیه به ثانیه بازار بسیار سخت است و استفاده از تحلیلهای روزانه یا هفتگی میتواند موثرتر واقع شود. همچنین پیشبینی هوای یک کشور یا یک بازار مالی در بازه زمانی طولانیمدت (مثلا بازار ارزهای دیجیتال امسال سال خوبی نخواهد داشت) شاید استفاده زیادی نداشته باشد.
سعی کنید این مقایسه بین پیشبینی هوا و تحلیل تکنیکال را به یاد داشته باشید تا از مزیتهای این تحلیل و محدودیتهای آن آگاهی کامل داشته باشید.
پیش بینی های اقتصادی
تحلیل تکنیکال می تواند نقش مهمی در پیش بینی های اقتصادی بازی کند. برای مثال، جهت تغییرات قیمت کالا به ما مطالبی در مورد جهت تورم می گوید. با استفاده از تحلیل تکنیکال می توان سرنخ هایی در مورد تقویت و یا تضعیف اقتصاد یافت. رشد قیمت کالا معمولا اشاره به اقتصاد قوی تر و نیز رشد تورم دارد. کاهش قیمت کالا اغلب به معنی تضعیف اقتصاد و تورم می باشد. جهت حرکت نرخ بهره متأثر از روند قیمت کالاست. در نتیجه نمودار بازارهایی مانند طلا و یا نفت همراه با اوراق قرضه می توانند چیزهایی را در مورد جهت حرکت اقتصاد بگویند و کمک کنند تا انتظار درستی از تورم داشته باشیم. روند ارزهای مختلف مانند دلار مطالبی در مورد آینده اقتصاد جهان می گوید که آیا در حال تقویت شدن است یا تضعیف شدن.
حقیقت مهم تر این است که روندها در بازارهای سلف، ماه ها قبل از آنکه در شاخص های اقتصاد بومی رخ بدهند در نمودارهای ماهیانه یا هفتگی ظاهر می شوند و حتی به ما می گویند که پیشتر نیز چه اتفاقاتی افتاده است. همانگونه که از نام آن پیداست بازارهای سلف اغلب به ما چشم اندازی از آینده را نشان می دهد. مثلا نمودار شاخص ۵۰۰ سهم برتر بازار آمریکا می تواند به ما نکاتی را در مورد آینده اقتصاد و تاثیرات آن بر نرخ ارز این کشور بگوید. کتابی که توسط مور در مورد اقتصاد نوشته شده است -leading indicators for 1990s- اهمت کامل بازارهای ارز، سلف، اوراق قرضه و سهام را بر اقتصاد روشن می کند. توجه کنید که تمام این بازارها می توانندتوسط تحلیلگر تکنیکی مورد بررسی قرار گیرند.
تحلیل گر تکنیکی یا چارتيست؟
عناوین زیادی به شخصی که تحلیل تکنیکال می کند نسبت داده می شود: تحلیلگر تکنیکال چارتیست، تحلیلگر بازار و یا تحلیلگر نموداری. تا چندی پیش همه این کلمات یک معنا را تداعی می کردند اما با رشد شاخه های تخصصی این رشته ضروری به نظر می رسد که تفاوت هایی بین این عنوانها قایل شویم و کلمات را با دقت بیشتری انتخاب کنیم. به علت آنکه تمام تحلیل های تکنیکال تا دهه قبل بر پایه نمودار بوده است واژه چارتیست و تحلیلگر تکنیکال یک معنا را می دادند ولی به طور حتم از این پس آنها معنی یکسانی ندارند.
فضای گسترده تحلیل تکنیکال همزمان با رشد و تکامل آن به دو قسمت عمده تقسیم می شود. تحلیل گرانی که پایه و اساس کار آنها همان نمودارهاست که در حقیقت بهتر است به آنها بگوییم تحلیل گران تکنیکی آماری. مسلما نقاط اشتراک زیادی بین تحلیلگران تکنیکال وجود دارد و اغلب تحلیلگران و در حقیقت زمانی که تحلیلگر تکنیکال را در برابر تحلیل گر فاندامنتال ارزیابی می کنیم هر دو دسته تحلیل گران تکنیکال را باید در یک خانواده قرار بدهیم.
چارتیست های سنتی چه کم و چه زیاد از ابزارهای مختلف در فرایند تحلیل خود استفاده کنند همواره نمودار مهمترین و اصلی ترین ابزار آنهاست و مابقی به عنوان ابزار ثانویه محسوب می شوند. به خاطر داشته باشید که عمل تحليل نمودار یک فعالیت ذهنی محسوب می شود و موفقیت در آن به طور حتم وابسته به توانایی ها و مهارتهای فردی
چارتیست می باشد. واژه ای که برای این مفهوم می توانیم به کار بریم می تواند «هنر تحليل نمودار» باشد چون به طور حتم تحلیل نمودار یک هنر محسوب می شود..
در مقابل تحلیلگر آماری، اصول موضوعی داده ها و آزمون ها را دریافت کرده و آنها را به منظور گسترش سیستم کامپیوتری معاملات بهینه سازی می کند. سپس این سیستم ها یا مدل های معاملاتی به سیستم های کامپیوتری وارد می شوند که به طور اتوماتیک اخطار خرید و فروش می دهند. این سیستم ها و برنامه ریزی ها گاها خیلی پیچیده هستند. البته هدف این است که نقش انسان در این فرایندها کم و یا به طور کلی حذف شود تا هرچه بیشتر علمی و دقیق باشد. ولی چه این سیستم های آماری از نمودارهای قیمت استفاده بکنند یا نه، مادامی که آنها فعالیتهای بازار را بررسی می کنند باید توسط تحلیل گران تکنیکی مورد بررسی قرار بگیرند.
خود تحلیل گران آماری به دو دسته کوچکتر یعنی گروهی که تمایل دارند تا تحلیل تکنیکال را به کامپیوتر بسپارند و آنها که از کامپیوتر برای بسط و گسترش نوسان نماها و نشانگرها در تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، تقسیم بندی می شوند. دسته دوم همواره بر اطلاعات خروجی کامپیوترها و نوسان نماها کنترل دارند و وظیفه آنها آنالیز خروجی و فرایند تصمیم گیری است.
یک راه برای جدا کردن چارتیستها و تحلیل گران آماری این است که بگوییم تمام چارتیست ها تحلیلگر تکنیکی هستند ولی لزوما تمام تحلیل گران تکنیکی چارتيست نمی باشند اگر چه این دو واژه در خیلی از اوقات در این مقاله به جای یکدیگر به کار می روند ولیکن باید در خاطر داشته باشیم که نمودارها و چارت ها تنها در بردارنده قسمتی از فضای تحلیل تکنیکال می باشد.
امروزه تحلیل تکنیکال بر ۳ اصل استوار است:
۱.قیمت همه چیز را نشان می دهد:
بسیاری از منتقدان تحلیل تکنیکال این موضوع را که تنها در نظر گرفتن تحرکات قیمتی برای پیشبینی رفتار سهم کافی است و عوامل بنیادی مورد توجه قرار نمیگیرند را قبول ندارند. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم مشخص است و توجه به آن سبب حذف سایر عوامل قبل از تصمیمگیری برای سرمایهگذاری است. تنها چیزی که مهم است تحرکات قیمتی است که میزان عرضه و تقاضای بازار را نمایش میدهد.
۲.قیمت در روند نمودار حرکت میکند:
تحلیلگران تکنیکالی اعتقاد دارند که قیمتها در روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، حرکت و روندهای گذشته را دوباره تکرار میکنند.
۳.گذشته تمایل دارد تا تکرار شود:
طبیعت روند قیمت بدین گونه است که تکرار شود. در واقع براساس روانشناسی بازار و احساساتی مانند ترس و هیجان، چرخه های قیمتی گذشته تکرار میشود. تحلیلگر تکنیکال با استفاده از نمودارها احساسات را تحلیل میکند و متعاقب آن به تحلیل روند قیمتی نمودار سهام میپردازد. برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای روندهای ۱۰۰ ساله است که مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ زیرا تحلیلگران بر این باورند که نمودار سهام، روندهای قیمتی خود را تکرار خواهند کرد.
در آموزش تحلیل تکنیکال سطح های مختلفی آموزش داده می شود این سطوح به شرح ذیل آمده است:
1- خطوط مقاومت و حمایت
مقاومت
به قسمتی از قیمت گفته میشود که در روند های صعودی در مقابل کندل ها قرار میگیرد. و هربار قیمت ها به این ناحیه نزدیک شده یا با آن برخود کرده در عبور از آن ناتوان بوده اند. به این ناحیه، ناحیه مقاومتی گفته میشود. به هر میزان که تعداد برخورد ها با این ناحیه بیشتر و زمان عبور از این ناحیه طولانی تر بیشتر قدرت این مقاومت بیشتر بوده و در صورت شکست حرکات صعودی بزرگ دیده میشود.
حمایت
هرگاه قیمتها در مسیر نزولی به ناحیهای نزدیک شده و یا آن ناحیه را لمس کنند و نتوانند از آن ناحیه حرکت منفی خود را ادامه داده و تغییر مسیر دهند ناحیه حمایتی گفته میشود ویژگی این ناحیه برعکس با ناحیه مقاومتی است.
اما مانند ناحیه مقاومت به هر میزان که تعداد برخوردها و مدت زمان تشکیل این ناحیه بیشتر باشد قدرت حمایتی بیشتری نیز دارد. در صورت شکسته شدن حمایتهای بلند مدتی ریزشهای بزرگ دیده میشود.
سقف تاریخی
دقیقا همانند ناحیه مقاومتی عمل میکنند با این تفاوت که قیمتها بعد از تعدیلات (افزایش سرمایهها – گپهای قیمتی)، به همان سقف قبلی خود بازمیگردند معمولا زمان رسیدن به سطوح قبلی قیمت زمانی بیشتر از ۸ سال باشد در صورت شکست سقف قبلی توان حرکتی فوق العاده ای ایجاد میشود
2- اندیکاتورها
اندیکاتورها ابزاری هستند که با فرمول خاص خود به تحلیلگر در زمینه تشخیص جهت حرکت بازار کمک بسازیی میکنند. این نکته بسیار اهمیت زیادی دارد که اندیکاتور فقط و فقط جهت حرکتی را به ما نشان میدهد نه اندازه حرکت صعودی یا نزولی. در تحلیل تکنیکال بیش از ۱۰۰ نوع اندیکاتور داریم که به دو دسته اصلی تقسیم بندی شده اند
- اندیکاتورهایی که بر روی نمودار قرار میگیرند.
- اندیکاتورهای که خارج از نمودار قرار میگیرند.
هر اندیکاتور دارای ویژگیها و تفاسیر متفاوتی هستند. برای مثال در اندکاتور macd هرگاه شاهد کراس اندیکاتور از خط سیگنال هستیم نشانهای از تغییر جهت حرکتی را به ما میدهد. یا در ادیکاتور RSI عبور ازناحیه ۵۰ به معنی قدرمندتر شدن روندهای مثبت است.
این نکته نباید فراموش شود که اندیکاتورها همراه با روشهای اصلی یعنی روند شناسی و سطوح شناسی بسیار برای تحلیل گر مفید و کاربردی است.
3- روند شناسی
روند مثبت
مجموعهای از تغییرات قیمتی که بتوان سه کف قیمتی را با یک خط به یک دیگر متصل کرد به گونه ای که به ازای هر کف یه سقف بالاتر داشته باشیم بدین صورت که کف و سقف سوم از کف و سقف دوم بالاتر و دومی نیز نسبت به اولی بالاتر باشد (اصل سوم قیمت ها براساس روند ها حرکت میکند).
روندمنفی
مجموعهای از تغییرات قیمتی که بتوان سه سقف قیمتی را با یک خط به یک دیگر متصل کرد به گونهای که به ازای هر سقف یه کف بالاتر داشته باشیم بدین صورت که سقف و کف سوم از سقف و کف دوم بالاتر و دومی نیز نسبت به اولی بالاتر باشد
4- ایچیموکو
ایچموکو که در دسته ی اندیکاتورهای قرار میگیرد نوعی سیستم معاملاتی می باشد. که براساس سیستم میانگین خاص ایجاد شده است.
سیستم ایچموکو از۵ جز تشکیل میشود:
تنکان، کیجون، چیمو، سنکو A و سنکو B
هرکدام از این اجزا نشان دهنده میانگینی خاص هستند که باعت ایجاد میانگینهای دینامیک در سطوح مختلفی قیمتی میشود. مهمترین ویژگی سیسیم ایچیموکو معاملات کم ریسک آن میباشد.
5- فیبوناچی و امواج الیوت (موج شناسی)
این استراتژی که براساس سری معروف فیبوناچی بنا شده است سری فیبوناجی که به مسله زاد و بلد خرگوشها معروف میباشد در واقع بیان مسله است که تعداد خرگوشها بعد از یک دوره خاص ضریبی از عدد ۱٫۶۱۸ و ۶۱٫۸ میباشد که به نرخ طلایی معروف می باشند.
این اعداد و این نرح در سرتاسر گیتی پخش شده و نظمی بیکران رو ایجاد کرده است. شاید گفتن این نکته تکراری باشد که منشا تکنکیال طبیعت است اما در بررسی سری فیبوناچی و نمودارها این مسله برایمان آشکار میشود که حتی در معاملات ما انسانها نیز نظمی نهفته که براساس این نرخ طلایی بوده است. بدین گونه که در هر روند صعودی یا نزولی دارای امواجی مثبت یا منفی هستند که این موج بعدی میتواند ۱٫۶۱۸ برابر موج قبلی و یا سایر نسبتهای فیبوناچی است.
۱۰ نشانه آماده بودن شما برای معامله کردن در بورس
۴– کندل شناسی
الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال
الگو های کلاسیک در تحلیل تکنیکالی شامل رفتاری خاص در نمودارها میباشد که هرگاه نوعی ارایش خاص در نمودارها ایجاد میشود میتواند براساس آن رفتار آینده نمودار را پیش بینی کرد این ابزار براساس اصل دوم تکنکیال میباشد که پس بررسی ۱۰۰ ساله نمودارها و بررسی دقیق آنها نام گذاری شده اند.
در واقع با الهام گرفتن از رفتار طبیعت و نتیجه گیری از آن، همان روش را در نمودارها یافته اند بدین گونه که طبیعت سالها زمان داشته تا بهینه ترین رفتار را ازخود نشان دهد لذا محققان علم تکنیکال بعد از بررسی بیش از ۱۰۰۰ نمودار با سابقه بیش از ۱۰۰ سال، بهینه ترین رفتار ممکن را پیدا کرده و نامگذاری کرده اند.
آرایش نموداری
نمودارهای به ۳ صورت میلهای،خطی، شمعی مورد بررسی قرار میگیرند پرکابردترین و محبوبترین روش نمایش نمودارها روش شمعی میباشد. هر شمع شامل جزییاتی از قبیل قیمتی اغازین، قیمت پایانی، بیشترین قیمت روز، کمترین قیمت روز می باشد که هرکدام از المانها باعث ایجاد شکلی متفاوت در شمع می شود.
حال از کنار هم قرار گرفتن این شمع الگوهای متفاوتی ایجاد میشود که باتوجه به شکل آنها میتواند اندازه و جهت حرکت را پیش بینی کرد الگوهای شعمی به ۳ دسته تک شمعی، دو شمعی و سه شمعی تقسیم بندی میشود.
سخن آخر:
با توجه به مطالب عنوان شده در این مطلب میتوان نتیجهگیری کرد تحلیل تکنیکال میتواند یکی از کاربردیترین روشهای مورد استفاده برای ارزیابی وضعیت بازار و سهام داشته باشد. با توجه به وجود ابزارها و تکنیکهای مختلف موجود در این روش همه افراد میتوانند برای انتخاب گزینههای سرمایهگذاری خود از آن استفاده کنند و به پیشبینی روند قیمتها بپردازند. این نوع تحلیل قابلیت دارد تا در همه بازارهای موجود مانند بازار بورس، طلا، سکه و … به کار رود.
تحلیل تکنیکال
منبع:ارز دیجیتال – خانه سرمایه – آگاه
دیدگاهتان را بنویسید